هموندي

      حزب پان ايرانيست از همه ي ايرانيان ميهن پرست و آزاده عضو مي پذيرد , چنانچه تمايل داريد براي پيوستن اقدام نماييد

 

پاينده ايران

در دل پاينده ايران پيامي نهفته است

پاینده ایران

پياميست به روشني خورشيد آريايي و خروشندگي شيرانش و به گستردگي همه دشت ها و كوهها و درياهايش. به فره هي و شكوهمندي تاريخ ديرينه اش و فرازمندي و گستردگي نخستين شهرآييني اش.

پياميست به تو اي كسي كه خود را ايراني ميداني ولي ايران را نمي شناسي به تو اي كسي كه ميهن بزرگت به نيرنگ دشمنان به كشورهاي كوچكتر تكه تكه گشته است .

به تو اي فرزند رشيد ميهن كه در ايرانستانهاي جدا گشته از پيكر سرزمين مادر، روزهاي اسارت را سپري مي سازي و جداي از هم ميهنان، جور بيگانگان را بر دوش مي كشي. به تو اي ايراني كه در شهرهاي پرافتخار و تاريخي مام ميهن، بخارا و سمرقند بسر مي بري و زنجير بندگي حكومتهاي ستمگر را بر گردن خود استوار مي بيني. به تو اي هم ميهن كه زندان جدايي را به نيرنگ ميهنت افغانستان ناميده اند. و بتو اي كرد دلير كه نياكانت نخستين پرچمدار پادشاهي ميهنت بودند و امروز با پراكندگي ات آرمانهاي ايران بزرگ را در جدايي سياه مي بيني.به تو ای ایرانی ِ جای گرفته در قفقاز که که میان کشورهای بی پایه و دولت هایی ساختگی در میان فقر و خفت ،در بادکوبه و شروان و گنجه به سر می بری!

پاينده ايران سرود نگهداشت پاسارگاد و پارسه را در برابر ويرانگريهاي نيروهاي اهريمني مي سرايد. پاينده ايران چكامه پيروزي ايرانيان بر انيرانيان ،آزادگي بر بندگي ،نيك فرجامي بر بد فرجامي ِ ايرانيان است. پاينده ايران ستايش است .سخن گفتن با نوشين روان كورش است كه اندر آن واژه ي "دوباره مي سازمت ايران" نگاشته شده . دروديست بر همه ايرانيان از كيومرس تا سوشيانس و فروغيست بيكران در ژرفناي پندار ،گفتار و كردار سپنتايي ي ايرانيان باستان ،كه ايدون مي خروشند: دگرباره نام ايران و ايراني در جهان به درخشش درخواهد آمد .دوبار ايران ،ايران خواهد شد و ايرانيان ،ايراني.پاينده ايران سلام آريايست، درود و بدرود ايرانيان است.
پاینده ایران
 

درباره ي پان ايرانيسم

سي ام تير 88

 

محسن پزشکپور بنیانگذار نهضت ایران بزرگ ( پان ایرانیسم )

 

ضداستبداد ، ضداستکبار ،  ضد استعمار ، ضد نژادپرستی

من به عنوان یک ایرانی ، یک ایرانی میهن پرست و ناراضی که اگر بند بند بدنش را قطع کنند و به چهار میخ بکشند ,  هر ذره ی خون او بر روی این خاک مقدس یک کلمه را ترسیم خواهد کرد : ایران و ایرانی . ( مجلس شورای ملی , شهریور 57 , محسن پزشکپور )

به راستی چند تن از ما با این نام آشنا هستیم. چند نفر از ما ایرانیان محسن پزشکپور را می شناسیم؟ چند کس از ما با مردی که تمام زندگی خود را از نوجوانی تا کهنسالی وقف ایران و ایرانیان کرده آشنایی داریم؟ تمام زندگی؟ نه. باید بگویم تمام هستی خود را. خانواده. دارایی. تندرستی و اندیشه. کسی که به گفته همرزمش تنها به ایران می اندیشد. این مرد بزرگ را به بینید. شاید در تاریخ سیاسی کشورمان کم اند کسانی که پندار وار به کار سیاسی پرداخته اند. اگر نیم نگاهی به گذشته نه چندان دور خود بیاندازیم خواهیم دید ، خواهیم دید که ما علی منصور ها ، سرلشکر نخجوان ها ، حسنعلی منصورها ، هویداها و ... را در صحنه سیاست کشورمان تجربه کردهایم. ولی در مقابل مادر میهن فرزند گرانمایه یی چون پندار را بریمان به ارمغان آورد. پزشکپور در طول خدمات ایران دوستانه اش به میهن گرامی زندگی خود را وقف این کشور کرد . از جان و مال خود برای این کشور گذشت . راه پزشکپور در بسیاری موارد همگام را راه دکتر محمد مصدق است . عشق پزشکپور به ایران و حقوق بین المللی ایرانیان در همان مسیری است که شادروان مصدق به دنبال آن بود  . نام پزشکپور برای تاریخ ایران نامی بزرگ و جاودانه است . نهضت وی نهضت ایران دوستانه و فقط در جهت منافع ملی ایران زمین است . او با بنیان گذاری این اندیشه در میان ایرانیان برای ابدیت یاد و خاطره خود را در تاریخ ایران به جای گذاشت . پزشکپور با آشنایی کامل بر تمدن و گستره ایران حقیقی و با دانش ایرانشناسی خود این اندیشه را پایه گذاشت .

پندار ( پزشکپور ) که اکنون پیرترین کوشنده ی سیاسی ایران به شمار می رود با کارنامه سیاسی درخشانی دین خویش را به مام میهن ادا کرده است. از همه چیزش گذشت و البته بسیاری از چیزهای دیگر که می توانست از آن ِ او باشد !!! مردی که خود را در آرمانش فنا کرد. پیر کهنسالی که هر ساعت و هر دم به ایرانش می اندیشد. در چشمهای سبز محسن پزشکپور ( پندار ) می توان خیلی چیزها دید. من در این چشمها زیبا و درخشان بادکوبه و شروان را می بینم. من در این چشمها بیلقان و لنکران را می بینم. می توان در این چشمها گرمای خورشید سمرقند و بخارا را حس کرد. من در این چشمها ایران را هم دیدم . با چشمهای پرفروغ پندار می توان همه ی ایرانیان را دید. نگاه او نگاه همه ی ماست. اراده ی قدرت در وجود این ابرمرد متجلی می شود. آنگاه که ببینی این مرد هنوز نیز پس از دهه ها همچون آفتاب امیدی در میان پان ایرانیست ها قبله ی امید و سرچشمه ایران پرستی ست، آن هنگان که دریابی چگونه این مرد در سنین کهولت ،عاشقانه و بخردانه از ایران و ایرانی می گوید و از حقوق ایرانیان سخن می گوید ، پس از آن درهای معنی بر رویت گشوده می شود. محسن پزشکپور را از طریق کتابها نمی توان شناخت .

در نوجوانی با نام این بزرگمرد آشنا شدم و در جوانی پس از سالها جستجو یافتمش . ولی میان آنچه خوانده بودم و آنچه می دیدم فرسنگها فاصله بود . من در برابر چنار پیری ایستاده بودم که گذر زمان مستحکمتر و استوارترش کرده بود. ای کاش ما ، من و تو کمی بیشتر به اطراف خود دقت می کردیم. ای کاش تلاش می کردیم کسی را که تمام زندگی خود وقفمان کرده بیشتر بشناسم.

هرچه تاریخ ایران پر بوده باشد از ماسونها و جهان وطنها در عوض در تاریخمان داشته ایم و داریم کسانی چون پندار و آژیر را ، که آمدند و از ایران گفتند . و چه زیبا گفتند. هر گاه به پندار می اندیشم ،هر زمان که غرش های دلیرانه او را در می شنوم ویا فرتورش را می نگرم امید بزرگی در دلم زنده می شود. امید به اینکه امروز هستند کسانی که مرام و اندیشه ی پندار را الگوی زندگی خود قرار داده اند. ولی ...

پس بنگرید به زیباترین آرزوی یک ایرانی که ایدون فریاد می زند:

"این برترین آرزوی من است که سرنوشت چنین آینده یی برای زندگی من ترسیم کند: شهادت در راه ایران به خاطر وحدت ایران"

ای دل آهنگ نبردم آرزوست                              صحنه ی دیدار مردم آرزوست

صحنه ی پیکار با اهریمنان                           دوره ی پایان دردم آرزوست

   جنگ بهر عزت و آزادگی                             سرخی سیمای زردم آرزوست

جنگ بهر انتقام از دشمنان                          خفتن اندر خاکم آرزوست

خفتن اندر خاک،گرد آب و گل                           خفتن اندرخون گرمم آرزوست

    تا به کی افتادگی و بندگی                              مرگ خوش فرجامم ، ایندم آرزوست

تا به کی دور از عزیزان و کسان                     زین سپس دیدار یارم آرزوست

من ز کف قفقاز و افغان داده ام                          کی نمایم صلح؟جنگم آرزوست

وارهاندن ملک بحرین و بلوچ                          از کف بیگانگانم آرزوست

بر سراسر سرزمین این فلات                        یک درفش کاویانم آرزوست

مکتب پان ايرانيسم در سال 1326 به رهبری سرور محسن پزشکپور بنيانگذاری گرديد . نام پان ایرانیست تشکیل شده است از پان ( همه ) + ایران که در مجموع می شود هواداران مکتب همه ایران . افراد اين مکتب در سال های 1320 به هنگام ورود نيروهای انگليسی به ايران و در سال های 1324 و 25 به هنگام اشغال آذربايجان توسط ارتش سرخ با تشکيل گروه های ضربت و زير زمينی به مبارزه توأم با خشونت عليه بيگانگان پرداخته بودند . در سال 1330 خورشيدی مکتب پان ايرانيزم به مرحله حزبی گام گذاشت و حزب پان ايرانيست رسماً تشکيل گرديد . اندامان حزب پان ايرانيست تا سال 57 به صورت آشکـار و نهان در صحنـه سياسـی و فرهنگـی ايرانزمين حضور داشتند و چه در مجلس شورای ملـی ( دوره های 22 و 25 ) و چه در کابينه های وقت سرگرم پدافند از منافع ملی و خدمت به ميهن بودند سرور پزشکپور و شهيد محمدرضا عاملی دو تن از انديشمندان و سياستمدارانی هستند که به تحکيم پايه های تئوريک نهضت پرداختند .کادر مرکزی حزب پان ايرانيست پس از سال 1359 به برون مرز انتقال يافت . و ليکن سرور پزشکپور در سال 1370 به دنبال 4 سال درخواست مکرر به ايران بازگشت و حزب فعاليت های خود را از سرگرفت . 
در بهمن 1376 کنگره هفتم حزب تشکيل و اداره حزب به يک شورای عالی 7 نفره واگذار گرديد . از فروردين 1377 نشريه داخلـی حزب پان ايرانيست به نام « ضد استعمار » آغاز به انتشار نمود و از شماره 44 به « حاکميت ملت » تغيير نام داد . کادر مرکزی حزب هم اکنون در تهران مستقر است و هفته يي دوبار با حضور سرور پزشکپور ( نخستين پيام آور پان ايرانيزم ) تشکيل جلسه عمومی می دهد که ورود همگان به آن آزاد است . عليرغم سخت گيری ها و بی مهری های حاکميت اندامـان و هواداران حزب در بيشتر شهرهای بزرگ ميهن به کوشندگی های خود ادامه می دهند و پايگاه های اصفهان ، شوش ، اهواز ، شاهين شهر ، تبريز ، بروجرد ، سياهکل ، گرگان ، اروميه و ... فعال و کوشا هستند .

[حسین پیرمراد _ پایگاه فرمان آریا]

 برای آشنایی با اندیشه های این نهضت سخنان محسن پزشكپور برای شهادت علیرضا رئیس که به نخستین سخنرانی پان ایرانیستی تاریخ ایران مشهور است آورده می شود

 ما بنیاد گذاران انجمن که نخستین پایه های ایران دوستی را بر روی شانه های خود برپا کردیم ، امروز و در این ساعت به خاطر آنکه انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آنکه هرگز نگذاریم این شعله های آتش وطن دوستی که امروز از قلوب ما زبانه می کشد خاموش گردد و به خاطر آنکه آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ایرانی و مبنای تعلیمات و فلسفه و کلیه عقاید انجمن خویش سازیم،می گوییم «پان ایرانیزم» آن آرزوی مقدس است که بر قلوب جملگی حکومت می کند. اکنون به خدای خود وبه شرافت انجمن خود و به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن «علیرضا رئیس»سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیزم برای خود هدف و آرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم.

ای آیندگان ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید،مردم مبارز! کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید،زمامداران!ای افرادی که بر فرزندان داریوش و کوروش حکومت می کنید،ای خواننده عزیز،شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد.شاید که مکان ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن دوستی آواره کوه و دشت باشیم یا قلوب ما را که کانون آتش ایرانپرستی است تیرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد.اما،از تو می خواهیم و به تو می گوییم و تو را به اهورامزدا خدای بزرگ ایران سوگند می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیانگذاران انجمن و به خاطرعظمت ایران و برای همیشه نیزتو یک آرمان داشته باشی و معتقد به این عقیده گردی:«پان ایرانیزم»

 

مباني نهضت ایران بزرگ ( پان ايرانيسم )

آرمان و دکترين پان ايرانيسم بر پايه ناسيوناليسم استوار است. این نهضت بزرگ پس از تجازوهای مکرر روس و انگلستان و آمریکا به ایران تشکیل شد و شکل گرفت . در اين کوتاه سخن مي خواهيم بدانيم پان ايرانيسم چيست؟ واين انديشه بر پايه چه مکتبي استوار گشته است؟ براي رسيدن به اين خواسته نخست گزيده اي از اصول پان ايرانيسم را بررسي مي کنيم و سپس مکتب ناسيوناليسم را شرح مي دهيم. آنگاه با شناخت کلي اين دو مبحث به آشکار ساختن مباني پان ايرانيسم مي پردازيم.پس اين گفتار در برگيرنده سه بخش است:

تعريف و اصول پان ايرانيسم . شناخت مکتب ناسيوناليسم وناسيوناليسم بر پايه پان ايرانيسم است.

تعريف و اصول پان ايرانيسم

پان ايرانيسم نهضتي است که عقيده دارد همه ايرانيان بايد در ميهن حقيقي خود در زير يک درفش زندگي کنند.پان ايرانيسم زاييده وضع تاريخي کنوني ملت ايران است چون نياز به گفتن نيست که در دوران 150سال اخير کشور ايران تجزيه گشته و ايرانيان در قطعات جداگانه با رژيم هاي گوناگون زيست مي کنند. براي دانستن کامل پان ايرانيسم بايد دو مسئله را به خوبي بررسي نمود:

ميهن ايرانيان کجاست ؟ و ايرانيان چه کساني هستند؟

پان ایرانیسم ها کسانی هستند که از دانش کافی ایرانشناسی برخوردار هستند . مرزهای سیاسی - نژادی و تاریخی ایران زمین را با آشنایی کافی بر مدارک تاریخی می شناسند و برای احقاق حقوق ملت ایران تلاش میکنند . این حزب گسترده که چندین دههه است که برای سربلندی ایران زمین کوشش میکند هرگز برای دریافت پول - مقام و . . . تلاش نکرده است و تنها به ایران و ایرانی بودن می اندیشد . اندیشه اش بر ضد استعمار ننگنین انگلستان و روس است . اندیشه اش ایرانی بزرگ - متمدن و جهانی است . مسئله اول را تاريخ سياسي يک قرن و نيم اخير به نيکي پاسخ مي دهد و به ما مي فهماند که سياست دولتهاي بيگانه و خيانت طبقه حاکم ايران سبب شد که ميهن حقيقي ما تجزيه شود و در شمال .شرق .جنوب و غرب گروهي از هم ميهنان ما از ديگر برادران و خواهران خود به دور افتند.براي پاسخ مسئله دوم اسناد و مدارکي نياز است که در برگهاي تاريخ شش هزار ساله نهفته است و تاريخ ما بهترين شناسه کساني است که ايراني شناخته مي شوند و در پديد آوردن فرهنگ ايراني دست داشته اند. اين دو مسئله پان ايرانيسم و راهنماي پاسخ دادن به آنهاست.

2- شناخت مکتب ناسيوناليسم

ناسيوناليسم برگرفته از واژه ( ناسيون) به معني ملت است و به انديشه اي گفته مي شود که در آن ملت به نام يک واحد قائم به خود شناخته شده است . بيشتر به ناسيوناليسم از دو ديدگاه نگريسته مي شود:

الف) به منزله يک مکتب تاريخي ب) به منزله يک مکتب اجتماعي

الف- مکتب ناسيوناليسم تاريخي چه مي گويد...

چگونگي پديده هاي تاريخي جزئي از سرنوشت ملتها و تاريخ جز سرگذشت و دگرگوني هاي ملتها چيز ديگر نيست .در اين مکتب هر چيزي را براي آنکه بشناسيد رابطه اش را با ملت تعيين مي نماييد . مانند :نمي گويند ملت اجتماعي از مردمان است بلکه مردم را به منزله سلولهاي ناپايداري از پيکر ملت مي دانند . در انديشه ناسيوناليسم تاريخي هر رويداد تاريخي براي هر ملتي وابسته بر نياز ملي و نياز ملي عبارت خواستهاي زندگي ملت در آن دوران تاريخي . مانند : از ديد ناسيوناليسم تاريخي ملي شدن صنعت نفت تنها يک مسئله اقتصادي توجيه نمي شود چرا که گرايش ملت ايران را به استقلال طلبي وبيرون راندن نيروي بيگانه را آشکار مي سازد.

کوتاه سخن آنکه مکتب ناسيوناليسم مي گويد سير تاريخ همان تگوين و دگرگوني ملتهاست و بس و عنصري اصيل تر از ملت نمي شناسد.

ب- مکتب ناسيوناليسم اجتماعي چه مي گويد...

عقايد اين بخش از مکتب ناسيوناليسم مبناي قانونها و مقررات اجتماعي است . بايد دانست هر يک از انديشه ها اجتماعي هنگام وضع مقررات منافع وحد خواصي را مورد توجه قرار مي دهند در مکتب هاي فرد گراها واحد مورد نظر فرد است و در قوانين آنها هميشه تلاش مي شود حقوق اين افراد محفوظ بماند و آزادي آنها محدود نشود و هر کسي هر چه ي خواهد بکند .قوانين هنگامي مانع عمل شخصي مي شود که آن کار حقوق فرد ديگري را پايمال کرده و از بين ببرد . روسو نمونه اين گونه انديشمندان حتي ملت را اجتماعي از افراد مي دانست که به موجب يک پيمان و قرارداد خيالي با هم پيمان مي بندند که با هم زندگي نمايند. در مکتبهاي (سوسياليستها)نخست سخن از اين بود که واحد مورد نظر اجتماع است و در قوانين و مقررات بجاي انکه حقوق فرد محفوظ باشد حقوق اجتماع را مقدم دارند و قوانين براي پيشرفت و تکامل اجتماع وضع شود.

اين پندار در دگرگوني خود در زير ماسک مارکسيسم تغيير شگفتي کرد به اين معني که به جايگاه انفرادي تنزل يافت . يک فرد مارکسيست معتقد است که هر کس در پي منافع روزمره خويش است و بنيان همه ي دگرگوني هاي جهان بر همين فرمول استوار مي گردد . دراين گونه سوسياليسم باز غايت ديدگاه فرد است که بايد تحت هر شرايطي که باشد تلاش نمايد شکمش را سير کند . در مکتب سوسياليسم عيب ديگري است که نمي توان حدود جامعه يعني واحد مورد نظر را تعيين کرد . بنابراين گروهي مانند (فوريه) واحدهاي عجيبي از خود ابداع مي کنند مانند : واحد اجتماع را 1200نفري به نام فالانتر مي دانند و گروهي ديگر براي جامعه حدي قائل نشده و جامعه بشر را دوراز واحدهاي ملي تصور مي نمايند.

در مکتب ناسيوناليسم چنانکه از نام آن پيدا است قوانين به خاطر پيشرفت و شکوفايي است . از ديد اين مکتب هر فرد جزء ملتي است و وظيفه ايي به عهده دارد که بايد آن را با همه توان جسماني و دماغيش ادا نمايد . از نظر اين مکتب جامعه براي تن آسايي افراد نيست بلکه افراد عهده دار پيشرفت ملت مي باشند که بايستي بر طبق برنامه خاصي سير کند از ديد اين مکتب وظيفه دولت تنها پاسداري حقوف افراد و جلوگيري از برخورد منافع آنها با هم نيست بلکه حکومت براي رهبري ملت به سوي پيشرفت و تعيين تکاليف افراد است . از نظر اين مکتب حفظ خانواده بر حقوق افراد مقدم است . خلاصه از نظر اين مکتب تنها اعمال قانوني است که براي پيشرفت ملت باشد . اين بود مختصري از اصول مکتب ناسيوناليسم اگر چه اين نام تازگي ندارد و نيز انديشه ملت پندار سابق داري است بيان ناسيوناليسم به منزله اصالت ملت ويژه ماست.

3- ناسيوناليسم پايه پان ايرانيسم است

از دو بخش نخست اين نوشتار پان ايرانيسم و ناسيوناليسم را شناختيم . در اين بخش مي خواهيم آشکار نماييم که پايه پان ايرانيسم همان مکتب ناسيوناليسم است. انديشه هاي پان ايرانيسم دو گونه است:

آرمان پان ايرانيسم و دکترين پان ايرانيسم

لذا براي پي بردن به مباني پان ايرانيسم بايد به مباني آرمان و دکترين پان ايرانيسم پي برد  .

بنيان آرمان پان ايرانيسم

شالوده پان ايرانيسم از لحاظ آرمان همان مکتب ناسيوناليسم تاريخي است . براي درک اين مطلب کافيست افکار مکتب ناسيوناليسم تاريخي را درباره ملت ايران بسنجيم . گفتيم مکتب ناسيوناليسم معتقد است که جنبش واقعي که در کشور رخ مي دهد . بر زمينه نياز ملي ويژه آن دوران است . بطور کلي مي توان گفت ملت مراحل گوناگون ترقي و فترت را طي مي کند . در هنگام فترت رويدادها بر زمينه اصلاح مستقر است . گفته شد براي مکتب ناسيوناليسم . ملت يک مقوله تاريخي است نه يک قرارداد سياسي لذا اگر قسمتي از مردم ايران را در قطعه خاکي محصور کنند و نام آن را ايران گذارند و خصوصا چنين کشوري را به تصويب مجامع بين المللي برسانند ساکنين اين قطعه خاک مل ايران نخواهند شد زيرا نلت بنابر تعريف سياستمداران به وجود نمي آيد بلکه موجوديتي است که به کمک تاريخ شناخته مي شود و ملت ايران را آن گونه که موجوديت حقيقي و تاريخي معرفي مي کند و يگانگي ويکپارچگي را درقلب ايراني برمي انگيزد . اگر بخواهيم پيداش پان ايرانيسم را از ديدگاه مکتب ناسيوناليسم تعبير کنيم بايد بگويم:

( پان ايرانيسم نياز ملي ايرانيان است در دوره فترت و جدايي )

خلاصه آنکه آرمان پان ايرانيسم عبارت است از احکام مکتب ناسيوناليسم تاريخي درباره ملت ايران

بنياد دکترين پان ايرانيسم

براي کساني که همه روزه پرسش مي کنند رژيم سياسي و اقتصادي پان ايرانيسم چيست. توجه بر اين جمله پاسخي است کافي : دکترين پان ايرانيسم مبتني بر عقايد مکتب ناسيوناليسم اجتماعيست . فرمولد کترين پان ايرانيسم که متکي بر بر اصالت ملت است نه تنها نهضتي است که نل کنوني را در برابر وظيفه تاريخي خود که همان ايران بزرگ است قرار مي دهد .در دکترين پان ايرانيسم ديگر بر اينکه سرمايه ملت از کدام شخص يا کدام طبقه باشد بحث نخواهد شد بلکه معلوم مي کند از سرمايه ملت چگونه بايد براي آمادگي ملت بهره گرفت و نيز بحث نخواهد شد که کدام دسته از مردم حق حکومت دارند بلکه حکومت ( حاکميت ملت) بايد دستگاه هاي موجود را چنان بکار اندازد که از همکاري آنها بيشترين بهره برداري از آن ملت بشود.پس واحدي که در قانون گذاري ناسيوناليسم مورد توجه مي باشد ملت است آن گونه که ناسيوناليسم تاريخي معرفي مي نمايد.

تعريف پان ايرانيسم: يکي از صاحب نظران درزمينه مباحث پان ايرانيستي به نام مهندس رضا کرماني ميگويد: پان ايرانيسم، ترکيبي ازسه کلمه «پان»، «ايران» وپسوند «ايسم» که به رستاخيز آزادگي خواه ويگانگي طلب ملت ايران گفته مي‌شود. واژه «پان» که به معني همه مي‌باشد، واژه‌اي است که هم درزبان‌هاي اروپايي به کار برده مي‌شود وهم درگويشهاولهجه‌هاي ايراني ريشه آنرا مي‌توان يافت. پان ژرمن، پان ترکيسم، پان اسلاميسم، پان آمريکن و. . . درزبان‌هاي اروپايي ولاتين به معني وحدت وهمبستگي به کار برده مي‌شود. درلهجه‌ها وگويش‌هاي ايراني واژه پهن به معني وسيع وگسترده و.... به کاربرده مي‌شود. واژه ايران نام زيباي ميهن ايرانيان مي‌باشد. واژه يا پسوند «ايسم» که نمودار مکتب‌ها وانديشه‌ها ومرام هااست. واژه يا پسوند ايست معرف افراد يا تشکيلات وسازمان‌هاي پيرو يک انديشه است. «پان ايرانيسم» مکتب يگانگي ووحدت طلب ملت ونيز آرمان ملت ايران در زمان فترت وپراکندگي است. «پان ايرانيسم» مکتب وانديشه ونهضت. و«پان ايرانيست» افراد وتشکيلاتي را که به پان ايرانيسم باور دارند مشخص مي‌کند.... با توجه به مطالب فوق روشن است پان ايرانيست کسي است که وحدت ويکپارچگي ملت ايران ازهمه اقوام ومذاهب را مي‌خواهد. اين مکتب مي‌خواهد همه ايرانيان اختلاف ودشمني راکنار گذاشته وشکاف قومي ومذهبي وطبقاتي را فعال نکنند، با يکديگر روابط صميمانه داشته باشند، وراه برادري وپيوند منسجم ملي را بپويند. 

 | نظرات  خوانندگان